مرور!

ساخت وبلاگ
تو كتابفروشی بودم، شنيدم كه چندتا از فروشنده ها كه دختر پسرای ٢٧،٨ ساله بودن دارن راجع به مجله ى چلچراغ صحبت ميكنن. پشت قفسه خشكم زد. تموم روزايی رو يادم اومد كه با كميك استريپ های بزرگمهر حسين پور و انشاهای جلال سعيدی و نوشته های عليرضا فاكين ميراسدلله لعنتى و منصور ضابطیان گذشت. ياد خودمی كه بعداز ظهرها ساعتها توی ستون های رنگارنگ جذابش گم ميشد، خودمی كه كرم كتاب بود و هيچ چيزیرو به دنيایی كه كتابا به روش باز ميكردن ترجيح نميداد. منِ هری پاتری. منِ وبلاگ نویس. منِ کشته مرده ی وبلاگ های روزبه روزبهانی و میس الی. ياد خودم گم شده م افتادم و نميدونم بگم چقدر خوب يا چقدر بد... بد برای همه ی این دلتنگی که چند روزه داره قلبم رو فشار میده و دور صندلیم میچرخه و نیشگونم میگیره و خوب از اینکه چه منِ خوبی رو لای خاطراتم دوباره پیدا کردم.
میبینی چلچراغ جان چیکار میکنی با ما؟ حتی الان که هیچکدوم از نویسنده های محبوبم نمینویسن و من هم به نشانه ی اعتراض دیگه نمیخرمت. میبینی از تو پُر است خانه، حتی اگر نباشی؟

مرور!...
ما را در سایت مرور! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purethoughts بازدید : 73 تاريخ : جمعه 21 دی 1397 ساعت: 15:19